از مجاری ...


شنیدم رفت مردی شهرداری
ببخشید از ادب دور است گویی
زمانی چند با این درد سر کرد
الهی حالت این وقت انسان
به فکرش خورد تنها راه چاره
اگرچه بود مشکل، استقامت
همین که خواست داخل گردد آنمرد
که ای آقا همینطوری کجا؟ ایست
بهت کی گفته این بخش از اداره
برو پر کن هزار و صد تومن فیش
به همراه دو تا عکس سه در چار
ببر درخواستت رو عاجزانه
همونجا باش بعدش تا دم ظهر
اگه صادر شد از اونجا اجازه
بده ثبتش کنند و در ادامه
خلاصه گفت از سیر اداری
مرتب حال اون بیچاره بد شد
نشست و پا شد و نالید صدبار
فشارش که از این حد بیشتر شد
مشخص نیست بعد از کار زشتش
چه می‌دونه کسی شاید که مَرده
مهم اینه که شاید بعد خنده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

برای یکسری کار اداری
گرفت او را در آنجا دستشویی
گذشت و بعدش احساس خطر کرد
نگردد قسمت گرگ بیابان
چه راهی؟ دستشویی اداره
ولی خود را رساند آنجا به زحمت
یکی از پشت سر او را صدا کرد
ببینم نظم و ترتیبی مگه نیست؟
روالش کشکیه قانون نداره
بریزش به حساب جاری جیش !!!
برو پیش مدیر بخش ادرار
ضمیمهَ ش کن دو تصویر از مثانه
دعا کن تا بشه در خواستت مهر
اتاق بعدی امضا میشه تازه
بگیر از قسمت بهداشت نامه...
و از بدبختی یک روز کاری
از اون حالت که قبلش داشت رد شد
سرش رو چند دفعه زد به دیوار
زبونم لال، سر تا پاش تر شد
کجا در رفت و چی شد سرنوشتش
همین باشه که شعرو جور کرده
یکی دردش بیاد از حرف بنده

  محمد نظری
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.