حضرت نوح(ع) از پیامبران الهی بود که منابع روایی، تعدادی از فرزندانش را
نام بردهاند که همراه ایشان سوار کشتی شده و نجات یافتند؛ از جمله آنها
یافث،
[1] حام
[2] و سام(ع)
[3]
هستند. در میان اینها، سام از همه برتر بود. سام پسر نوح، مراسم دفن، کفن و
غسل نوح(ع) را بر عهده گرفت و پیروان نوح نیز به سام ایمان آوردند، در عین
حال، برادرانش حام و یافث با او مخالفت کرده و به او ایمان نیاوردند.
[4]
از منابع اسلامی اینگونه استفاده میشود که سام علاوه بر جانشینی پدر و بزرگی قوم، پیامبر زمان خود نیز بود.
1.
امام رضا(ع):
از امام علی(ع) پرسیدند؛ کدامیک از پیامبران در حالیکه ختنه شده بودند
به دنیا آمدند؟ امام علی(ع) فرمود: «خداوند؛ آدم، شیث، ادریس، ... سام بن
نوح ... را ختنه شده آفرید».
[5]
2. امام صادق(ع) گفتوگوی مفصلی میان پیامبر اسلام(ص) با گروهی از جنیان
را نقل میکند. در قسمتی از این گفتوگو پیامبر خطاب به جنّیان برای اقرار
گرفتن از آنها میفرماید: «چه کسی را وصی نوح(ع) یافتید؟»، آنها گفتند: سام
بن نوح.
[6] پیامبر اسلام(ص) نیز تلویحاً آنرا تأیید فرمود.
از نسل این پیامبر الهی، انبیای بزرگی به وجود آمدند. مهمترین و بزرگترین آنها
حضرت ابراهیم(ع) میباشد
[7] که بنابر این، تمام
اولاد حضرت اسماعیل از جمله پیامبر اسلام و همچنین بنی اسرائیل از نسل ایشان خواهند بود.
همچنین انبیایی؛ مانند خضر
[8] و هود
[9] نیز از نسل سام بودند و قوم عمالقه نیز از نسل ایشان هستند.
[10]
با تمام اینها، جزئیات چندانی از زندگی سام بن نوح وجود ندارد. البته متن مشهوری نقل شده است که یکی از مردگانی که
حضرت عیسی(ع)
زنده کرد، سام بن نوح بود: «گروهى از اصحاب عیسى(ع) از او خواستند تا
مردهاى را زنده کند، آنحضرت بر قبر سام بن نوح حاضر شد و از او خواست
تا به اذن خداوند زنده شود. چیزى نگذشت که قبر شکافته و سام از آن بیرون
آمد، حضرت از او پرسید آیا مایل است در دنیا زندگى کند یا به سراى ابدیت
باز گردد، سام پاسخ داد: میخواهم برگردم، هنوز داغى و سوزش مرگ را در
پهلویم احساس میکنم».
[11]
[1]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، غفاری، علی اکبر، ص 49، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[2].
سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 3، ص 328، قم،
کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج
62، ص 66، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 2، ص 340، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[4]. مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبیطالب، ص 33، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[5]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 242، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[6].
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، محقق، کوچه باغی،
محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 99، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ
دوم، 1404ق.
[7].
شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ
تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 7، ص 135، بیروت، دار احیاء التراث
العربی، بی تا؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل،
تحقیق: مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 4، ص 14، بیروت، دار احیاء التراث
العربی، چاپ اول، 1418ق.
[8]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 60، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش؛ معانی الاخبار، ص 49.
[9]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 6، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1390ق.
[10]. شیخ مفید، الاختصاص، محقق، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 265، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[11].
عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 174،
تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن هبة
الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 269، مشهد، مرکز
پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
نقل از پایگاه
www.islamquest.net